شش ماهگی
عزیز دلم واسه این روزا لحظه شماری می کردم چون بهم گفتن ریفلاکست بعد از 6 ماهگی خیلی کمتر میشه.ولی هر قدر بزرگتر می شی دلم واسه روزای قبل تنگ می شه دوست داشتم می تونستم بوی بدنت رو اون بوی شیری که میدی و توی یه شیشه جمع میکردم مثل یه عطرتا هر وقت دلم واسه این روزات تنگ شد بوش کنم. هر کس می اومد خونمون می گفت کل خونتون بوی سپینا رو میده الان که دارم در مورد 6 ماهگیت مینویسم 6 روز از اتمام 9 ماهگیت میگذره( پنج شنبه 92/11/10) ولی مامان درسته اون موقع تو وبلاگت ننوشته ولی تو دفترت ثبت کرده همه ی اتفاقات رو که چیزی از قلم نیفته. اینجا تو گهوارت لم داده بودی. تو این ماه بیشتر این مدلی میخوابیدی واسه خودت دمر می شدی و سرت ...
نویسنده :
فرشته
12:20